روزگار
در روزگاری که لبخند ادم ها بخاطر شکست توست ، برخیز تا بگریند ... .




نوشته شدهدو شنبه 1 تير 1391برچسب:, توسط زهرا
  


 




نوشته شدهدو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, توسط زهرا

 

تولد غمگین من

این شعر را برای تو میگویم

در یک غروب خسته زمستان

این ره شوم آغاز

در کهنه گور این غم بی پایان


اینجا ستاره ها همه خاموشند

اینجا فرشته ها همه گریانند

اینجا شکوفه های گل مریم

بی قدرتر ز خار بیابانند

و این شمع را فقط

به امـــــــــــــــيــــــــــــــــد

آمدن تو فوت می کنم.....

تولد غمگین من مبارک........................




نوشته شدهدو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, توسط زهرا

 

مرا از بند اویزان کنید

سر و ته !

شاید فکرش از سرم بیفتد ...!




نوشته شدهیک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:, توسط زهرا
   هفته


 

شنبه ها رو با نام تو اغاز میکنم

 

یک شنبه ها رو به یاد تو

میگذرونم

 

دو شنبه ها رو با بوی تو

میگذرونم

 

سه شنبه ها رو با خاطرات تو میگذرونم

 

چهار شنبه ها رو به مهر تو میگذرونم

 

پنج شنبه ها رو با عشق تو میگذرونم

 

جمعه ها رو با فکر کردن به تو میگذرونم

 

هفته رو با عشق تو به پایان میرسونم

 

wwwwwwwwww




نوشته شدهیک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:, توسط زهرا

 

آن چنان آلوده است عشق غمناكم با بیم زوال
كه همه زندگیم می لرزد
چون تو را می نگرم
مثل این است كه از پنجره ای
تك درختم را سرشار از برگ
در تب زرد خزان می نگرم
مثل این است كه تصویری را
روی جریان مغشوش آب روان می نگرم
شب و روز..شب و روز...شب و روز
بگذار كه فراموش كنم
تو چه هستی؟جز یك لحظه !یك لحظه كه چشمان مرا
می گشاید در
برهوت آگاهی
بگذار كه فراموش كنم




نوشته شدهیک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

A heart that loves is always young.
قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
Greek Proverb
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else.
سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است
Anonymous
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart? Because the other was given to someone else. For us to find.
به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
Unknown
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
If you love me, let me know. If not, please gently let me go.
اگر دوستم داری بهم بگو و گرنه بزار برم
Anonymous
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Give her two red roses, each with a note. The first note says For the woman I love and the second, For my best friend.
به او دو گل رز بده رو هر گل هم نوشته ای بزار. رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم و روی دومی بنویس به بهترین دوستم
Anonymous
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Pleasure of love lasts but a moment, Pain of love lasts a lifetime.
لذت عشق لحظه ای طول می کشد اما غم و رنج آن یک عمر
Bette Davis
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
I get the best feeling in the world when you say hi or even smile at me because I know, even if its just for a second, that I’ve crossed your mind.
بهترین احساس زمانی به من دست می دهد که به من سلام می کنی یا لبخندی میزنی حتی اگر برای ثانیه ایی، چرا که می فهمم یرای لحظه ای به ذهنت خطور کرده ام
UNKNOWN
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
They say loving you gives pains and full of sacrifices But I’ll rather take pains and lots of sacrifices than not to be love by you.
مردم بهم می گن دوست داشتنت درد و رنج ِ فقط و کلی از خود گذشتگی
میخاد، من ترجیح میدم درد بکشم و از خود گذشتگی کنم اما نبینم تو دوستم نداری
Aaron

 

 




نوشته شدهیک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

نارفیق بودی برام اهای رفیق با مرام




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا
   سکوت


 

اگه دلت گرفت سکوت کن !

این روزا هیچکس معنای دل تنگی رو نمیفهمه ...




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا
   غصه


 

قبل از اینکه غصه ها مرا بخورند

غصه ها را میخورم

تا دیگر غصه ای نخورم...




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

دل من میخواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش

دوست هایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو...

هر کسی میخواهد

وارد خانه ی پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن

شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن

یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی میکوبم

روی آن با قلم سبز بهار

مینویسم ای یار

خانه ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

" خانه ی دوست کجاست "

فریدون مشیری

 




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا
   دوستی


 

دوستی

دوستی تکرار دوست دارم نیست؛

فهمیدن ناگفته های کسی ست که دوستش داری...

 




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

خدایا !

هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن که به هر بی لیاقتی بگه عشقم ... !




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

تا  که بودیم نبودیم کسی

کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر ایینه بدانیم چو هست

نه در ان وقت که اقبال شکست

 




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 

چه سخت است ، تشیع عشق بر شانه های فراموشی و دل سپردن به قبرستان جدایی ، وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند ... .




نوشته شدهجمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط زهرا

 


من به آوارگي ابر و نسيم

من به سرگشتگي آهوي دشت

من به تنهايي خود مي مانم

من در اين شب که بلند است به اندازه حسرت زدگي گيسوان تو به يادم مي آيد

شعر چشمان تو را مي خوانم

چشم تو چشمه شوق

چشم تو ژرف ترين راز وجود برگ بيد است

 که با زمزمه جاريه باد تن به وارستن عمر ابدي مي سپرد

تو تماشا کن

که بهاري ديگر

پاورچين پاورچين

از دل تاريکي ميگذرد

و تو در خوابي

 پرستو ها خوابند و تو مي انديشي

به بهاري ديگر

به ياري ديگر

اما براي من

نه بهاري

و نه ياري ديگر


 افسوس

من و تو  دور از هم مي پوسيم

غمم از وحشت پوسيدن نيست

غمم از زيستن بي تو در اين لحظه پر دلهره است

ديگر از من تا خاک شدن راهي نيست

از سر اين بام

اين صحرا

اين دريا

پر خواهم زد

خواهم مرد

 و غم تو اين غم شيرين را

با خود به ابد خواهم برد




نوشته شدهپنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 


 

تنهايي

 را دوست دارم

زيرا بي وفا نيست

تنهايي را دوست دارم

زيرا عشق دروغي در آن نيست

تنهايي را دوست دام

زيرا تجربه کردم

تنهايي را دوست دارم

زيرا خداوند هم تنهاست

تنهايي را دوست دارم

زيرا....

در کلبه تنهايي هايم

در انتظار خواهم گريست

و انتظار کشيدنم را

پنهان خواهم کرد

 




نوشته شدهپنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا


در آتش رهايم ، خدا شاهد است !
به غم مبتلايم ، خدا شاهد است !
شب است و دل و بيکسي ، واي من !
به درد آشنايم ، خدا شاهد است !
دگر صبر و تابي ، دگر طاقتي
نمانده برايم ، خدا شاهد است !
دلم ميگدازد در آتش ، دريغ !
به غم همنوايم ، خدا شاهد است !
شکسته است آيينه هاي مرا
غم دير پايم ، خدا شاهد است !
رسيده است تا نا کجا ، نا کجا
طنين صدايم ، خدا شاهد است !
بگو جان ما را ز غم چاره چيست ؟
اسير بلايم ، خدا شاهد است !
به شعر غريبم به شبهاي غم
ترانه ميسرايم ، خدا شاهد است !
 




نوشته شدهپنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا
   خدا


 

بعضي وقتا دوس دارم وقتي بغضم ميگيره

خدا بياد پايين و اشکامو پاک کنه،

دستمو بگيره و بگه:

آدما اذيتت ميکنن؟؟!!!!

بيا بريم..........
 




نوشته شدهپنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 

بازيچه دست يار بودن

 

 عشق است


در پنجه غم شکار بودن

 

عشق است


در محکمه اي که يار قاضي باشد


محکوم طناب دار بودن

عشق است
 




نوشته شدهپنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 

در جلسه امتحان عشق
من مانده ام و يك برگه سفيد!
يك دنيا حرف ناگفتني
و يك بغل تنهايي و دلتنگي...
درد دل من در اين كاغذ كوچك جا نمي شود!
در اين سكوت بغض آلود
قطره كوچكي. هوس سرسره بازي مي كند!
و برگه سفيدم
عاشقانه قطره را در آغوش مي كشد!
عشق تو نوشتني نيست...
اره.
عشق تو نوشتني نيست...

در برگه ام كنار آن قطره

يك قلب كوچك مي كشم!

وقت تمام است.

برگه ها بالا




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 

اولين روز باراني را به خاطر داري؟


غافلگير شديم
چتر نداشتيم
خنديديم
دويديم
و
به شالاپ شلوپ هاي گل آلود عشق ورزيديم


دومين روز باراني چطور؟
پيش بيني اش را کرده بودي
چتر آورده بودي
و من غافلگير شدم
 
سعي مي کردي من خيس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خيس بود


و سومين روز چطور؟
گفتي سرت درد مي کند و حوصله نداري سرما بخوري
چتر را کامل بالاي سر خودت گرفتي و شانه راست من کاملا خيس شد
.
و
و
و
و
چند روز پيش را چطور؟
به خاطر داري؟
که با يک چتر اضافه آمدي
و مجبور بوديم براي اينکه پين هاي چتر توي چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برويم
.
.
.
فردا ديگر براي قدم زدن نمي آيم
تنها برو
.
 




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا
   اهای


 

آهاي انسانهاي خوش برخورد مودب و مهربان


مرا معاف کنيد

من اين روزها


لبخندم درد مي کند!

 




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 

باور نکن تنهایی ات را
باور نکن تنهايي ات را من در تو پنهانم، تو در من
از من به من نزديکتر، تو
از تو به تو نزديکتر، من
باور نکن تنهايي ات را، تا يک دل و يک درد داري...
تا در عبور از کوچه عشق
بر دوش هم سر ميگذاريم
دل! تاب تنهايي ندارم، باور نکن تنهايي ­ات را
هر جاي اين دنيا که باشي من با توام تنهاي تنها
من با توام هر جا که هستي
حتي اگر با هم نباشيم
حتي اگر يک لحظه يک روز با هم در اين عالم نباشيم
اين خانه را بُگذار و بُگذر، با من بيا تا کعبه ­دل
باور نکن تنهايي­ ات را، من با توام منزل به منزل


 




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

از اون روز که دلت سرد شد داري با هر قدم دور ميشي از دستام من اين حاله بدو اصلا نميخوام خودت گفتي که از من خيلي دلگيري ميبينم که داري از دست من ميري تو اين مدت چقدر خاطره جم کرديم شايد يه روز پيشه هم ديگه برگرديم ولي فعلا رسيد روزه جداييمون ببين خيس شده چشماي دوتاييمون از اون روز که دلت سرد شد من امروزو تو خواب ديدم ميگفتم خوابه بي ربطه چون از امروز ميترسيدم از اون که من ميترسيدم سرم اومد چقد ساده ديگه عاشق نميشم من ولي قلب تو آزاده بدون تلخه خيلي تلخه بي تو حتي آب خوردن زندم اما زندگيمو بي تو غم ها بردن
 




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

دختــرك...
خنده هاي صورتي اش را گم كرده !
دلواپسش نباشيد... تنها مُرده است!
هميـــن
... وقتي سر سجاده ي مهرباني انشستيد؛ دعايش كنيد!
دخترك تنهاست.. دخترك تنهايي اش را دوست ندارد..
دعايــــــ......... تكراري شد!
ديگر منتظرش نمانيد..
امضا؛
دخترك




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

دوباره دلم گرفته... دوباره آسمان اين دل ابري شده... دوباره اين چشم هاي خسته، باراني شده... دوباره دلم گرفته... در گوشه اي، تنهاي تنها، خسته از اين دنيا. مثل همان لحظه اي که آسمان ابري مي شود... دلم گرفته است... مثل لحظه ي تلخ غروب... مثل لحظه ي سوختن پروانه... مثل لحظه ي شکستن يک قلب تنها...




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

دلم تنگ است ، دلم میسوزد از باغی که میسوزد /

نه دیداری ، نه بیداری ، نه دستی از سر یاری /

مرا اشفته میدارد ، چنین اشفته بازاری /

تمام عمر بستیم و شکستیم ، بجز بار پشیمانی نبستیم /

جوانی را سفر کردیم تا مرگ /

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم /

چه رنجی از محبتها کشیدیم ، برهنه پا به تیغستان دویدیم /

نگاه اشنا در این همه چشم ، ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم /

سبک بالان ساحل ها ندیدند /

به دوش خستگان باریست دنیا /

مرا در اوج حسرت ها رها کرد /

عجب یار وفا داری ست دنیا /

میان انچه باید باشد و نیست /

عجب فرسوده دیواریست دنیا /

عجب خواب پریشانی ست دنیا /

عجب دریای طوفانی ست دنیا.../




نوشته شدهچهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا
   حسنی


 

حسني نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سيما جون ،نه رعنا جون
نه نازي و پريسا جون
هيچ کس باهاش رفيق نبود
تنها توي کافي شاپ
نگاه مي کرد به بشقاب !
باباش مي گفت : حسني مي ري به سر بازي ؟
نه نمي رم نه نمي رم
به دخترا دل مي بازي ؟ !
نه نمي دم نه نمي دم


گل پري جون با زانتيا
ويبره مي رفت تو کوچه ها

گليه چرا ويبره ميري ؟
دارم ميرم به سلموني
که شب برم به مهموني
گلي خانوم نازنين با زانتياي نقطه چين
يه کمي به من سواري مي دي ؟ !
نه که نمي دم
چرا نمي دي ؟
واسه اينکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
اما تو چي ؟
نه کا رداري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
موي ژلي ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه

در واشد و پريچه
با ناز اومد توو کوچه
پري کوچولو ، تپل مپولو ، مياي با من بريم بيرون ؟
مامان پري ،از اون بالا
نگاه مي کرد توو کوچه را
داد زد وگفت : اوي ! بي حيا
برو خونه تون تورا بخدا
دختر ريزه ميزه
حسابي فرز وتيزه
اما تو چي ؟
نه کار داري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

نازي اومد از استخر
تو پوپکي يا نازي ؟
من نازي جوانم
مياي بريم کافي شاپ؟
نه جانم
چرا نمي اي ؟
واسه اينکه من صبح تا غروب ،پايين ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال يک شوهر خوب
اما تو چي ؟

نه کار داري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

حسني يهو مثه جت
رسيد به يک کافي نت
آن شد ورفت تو چت رووم
گپيد با صدتا خانووم !
هيشکي نگفت کي هستي ؟
چي کاره اي چي هستي ؟
تو دنياي مجازي
علافي کرد وبازي
خوشحال وشادمونه
رفت ورسيد به خونه
باباش که گفت: حسني برات زن بگيرم ؟
اره مي خوام اره ميخوام

حسني اومد موهاشو
يه خورده ابروهاشو
درست وراست وريس کرد
رفت و توو کوچه فيس کرد
يه زن گرفت وشاد شد
زي زي شد و دوماد شد

 




نوشته شدهشنبه 19 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا

 


تماس هاي تلفني يک دانشجو

ترم اول(ترم جو گيريدگي)


الو سلام ماماني.منم هوشنگ.واي ماماني نمي دوني چقدر اينجا خوبه. دانشگاه فضاي خيلي نازيه.واي خدا خوابگاه رو بگو.وقتي فکر مي کنم امشب روي تختي مي خوابم که قبل از من يه عالمه از نخبه ها و دانشمنداي اين مملکت توش خوابيدن - و جرقه اکتشافات علمي از همين مکان به سرشون زده – تنم مور مور ميشه..راستي اينجا تو خوابگاه يه بوي مخصوصي مياد که شبيه بوي خونه اصغر شيره اي همسايه بغليمونه.دانشجوهاي سال هاي بالاتر ميگن اين بوي علم و دانشه! لامسب اينقدر بوي علم و دانش توي فضا شديده که آدم مدهوش ميشه!!! پريشب يکي از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمويت بيمارستان!

ترم 2(ترم عاشق شدگي)


آه اي مريم.اي عشق من.همه زندگي من.مي خواهم درختي شوم و بر بالاي سرت سايه بيفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرايي کني.ميخواهمت با تمام وجود عزيزم.همه پول و سرمايه من متعلق به توست.بدون تو اين دنيا رو نمي خوام.کي ميشه اين درس من تموم شه تا بيام بات ازدواج کنم...امروز يک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زيبايت را که همچون پروانه اي در کلاس ميدرخشيدي تماشا مي کردم...

ترم 3(ترم افسردگي)


الو مامان سلام.مريم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولين عشقم بود دارم ميميرم از غصه ..اي خدا بيا منو بکش راحتم کن.مامان من اين زندگي رو نمي خوام.....

ترم 4(ترم زرنگ شدگي)


الو سلام مهشيد جون خوبي عزيزم؟منم پژمان! کجايي نفس؟ نيستي؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوي من.بيا ببينمت قربونت برم...مهشيد جون من پشت خطي دارم ..مامانمه.بعداً بت زنگ ميزنم.......
الو به به سلام چطوري ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت مي کردم.. پيرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوي من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم يه ذره شده واست.باشه عزيزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....

ترم5 (ترم مشروطه گي)


الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط ميشم.2 نمره بم بده.به خدا دي شب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آي سي يو بستريه. منم ضربه روحي خوردم دچار فراموشي شدم اصلاً شما رو هم يادم نمياد ....قول ميدم جبران کنم....

ترم 6(ترم ولخرجيدگي)


الو مامان من خونه مي خوام ! راستي اون 50 تومني که 3 روز پيش فرستادي تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

ترم7 (ترم پاتوقيده گي)


سلام داش مصي! حاجي دمت گرم امشب بساز ما رو . از اون پنير شيرازياي رديف بيار که مهمون دارم. 3 صوت هم آيس بيار مي خوايم فضا پيمايي کنيم.نوکرتم.آقايي

ترم8 (ترم فارغ التحصيلگي)


الو سلام خانم . واسه اين آگهي که توي روزنامه داديد تماس گرفتم . فرموده بوديد آبدارچي با مدرک ليسانس و روابط عمومي بالا




نوشته شدهشنبه 19 فروردين 1391برچسب:, توسط زهرا
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.